مهمه که آدم بدونه آدمه چه کاری هست آدم چه کاری نیست

مثلا من آدم دل شکستن و نیش و کنایه زدن نیستم آدمش نیستم بعضی از این آدمش نبودنا همون بهتر که نباشی مثلا آدم دروغ گفتن نیستم خیلی بده خیلی ضربه میخورم ولی خب نیستم 

ولی بعضیاش بده باید باشی مثلا آدم روز نیستم شبا بیشتر بیدارم خب خوب نیست 

آدم ورزش نیستم 

آدم زود رها کردنم زود ولش میکنم هرچی . به واقع هیچی رو به آخر نرسوندنم آدم زود ناامید شدنم و بعد جا زدنم این روزا خیلی این حس و حال رو توی خودم میبینم و همش سعی میکنم باهاش بجنگم این سعی به اندازه بدن درد میرسه و از وحشت پر شدم

امروز و الان که دارم اینو مینویسم هم گریه کردم هم بغض گلومه گرفته کلی ترسیدم خیلی ترسیدم از اینکه نتونم میترسم از اینکه پیشه خودم رو سیاه شم میترسم از اینکه تا اخر عمر خجالت زده خودم باشم میترسم یک ساعته هرچی میزارم جلوم نمیتونم حلش کنم چه وحشتی کردم نکنه نتونم 

بعد از مدتها انجام این کار تنها چیزیه که میتونه خوشحالم کنه و حالا با همه وجودم ترسیدم که نتونم 

.

.

.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها